loading...

شهر شمشک دربندسر بهشت رودبار قصران

اجتماعی .عمومي. شهدا. ،فرهنگي .رودبار قصران به ويژه .شهر شمشک دربندسر

بازدید : 345
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 23:37

«فداکاران و جاننثاران شهر دربندسر»

منطقه‌ی رودبار قصران، واقع در شمالِ شرقِ شهر تهران، به خاطر موقعیت زیبای جغرافیایی، کوهستانی بودن، برخورداری از نعمت‌های طبیعی نظیر آب و هوای سالم، مناطق بکر، دره‌های زیاد، رودخانه‌های پر آب و چشمه ساران فراوان، یک اقلیم ویژه در بالادستِ کلان شهرِ تهران میباشد.

اما رودبار قصران در کنار امتیازات برشمرده، دارای خطرات و تهدیدهای خاص خود، نظیر ریزش بهمن‌های خطرناک، سرازیر شدن سیل‌های ویرانگر، رانش زمین و خطر سقوط سنگ میباشد.

زمستان سال ۱۳۴۹ نیز، بارشِ برف زیادی را همراه داشت. پارو کردن برفِ بامِ منازل، کار مداوم مردان بود. گاهی هنوز برفِ نصف بام پارو نشده بود که قسمت پارو گشته دوباره برفی میشد. ارتفاعِ برف‌های پارو و به حیاط و کوچه ریخته شده، تا بامِ منازلِ بیشتر یک طبقه، برابری میکرد. مثل همه‌ی زمستان‌ها، مردم برای تردد در کوچه‌های تنگ، آنهم به شکل پیاده، همسطح با بامِ خانه‌ها رفت و آمد میکردند.

پس از یک هفته بارشِ برف در شب و روز، با آفتابی شدن هوا، کارگرانِ معدن زغال سنگِ موسوم به «خُرتوک»، در شهر دربندسر، که به علت شرایط جویِ بسیار نامساعد در معدن مانده بودند، تصمیم گرفتند به خانه‌های خود بروند. سه مرد قویتر، به نام‌های میرزا رجب بلوکات، حیدرقلی رجب بلوکات و رضاقلی کاویان، به شکل پیاده، با فاصله‌ی حدود هشت متر، جلوتر حرکت میکنند و با شکافتن برف، راهی برای سایرین باز میسازند. پس از طی مسافتی، ناگهان بهمن سنگینی از کوه سرازیر میشود و آن سه مرد را در زیر حجم زیادی از برفِ فشرده دفن میسازد.

پس از چند روز تلاش اهالی و گروه‌های امدادی، اجساد دو تن از آنها از بهمن بیرون کشیده میشود اما جنازه‌ی نفر سوم یعنی آقا میرزا، پانزدهم فروردین سال بعد، با آب شدن حجم زیادی از بهمن، پیدا میگردد.

۳۶ سال بعد، در هفدهم بهمنِ سال ۱۳۸۵،

در ساعت چهار بعدازظهر، که پیستِ اسکیِ دربندسر تعطیل شده بود و ریزش برف هم شروع گردید، یک جوان غریبه به مسئولان پیست میگوید خبری از دو دوستش که در منطقه‌‌‌ای ممنوعه و خارج از پیست، به سمت دورود، به اسکی رفته بودند نمیباشد. مسئولان پیست با روشن کردن تله کابین و رفتن به قُله، و پس از اندکی جستجو، رد اسکی آنها را در منطقه‌‌‌ای موسوم به «هِلاشُرون»، پیدا کردند و متوجه شدند آنجا بهمن آمده و آن دو اسکی باز به زیر بهمن رفتند.

به سرعت یکی از اسکی بازانِ دربندسر به آبادی آمد و از سایر اسکی بازان و مردم درخواست کمک کرد. خیلی سریع حدود ۱۸ نفر از مردمِ دربندسر، به اتفاق آقای احد رجب بلوکات، ۴۷ ساله، مربی اسکی، متاهل و دارای دو فرزند، و همچنین بچه‌ی خواهرش، آقای محمود کیادربندسری، ۲۵ ساله و مجرد، خود را به منطقه‌ی بهمن رساندند.

بلافاصله همگی با ابزارهایی چون بیل و کلنگ به جستجود پرداختند. با آمدنِ امدادگرانی از اسکی بازان شهر شمشک و تنی چند از اعضای گروه کوهنوردیِ میگون، کار جستجو بهتر ادامه یافت و بعد جنازه‌ی یکی از آندو پیدا شد.

در حالی که هوا تاریک و شرایط جوی با بارشِ برف‌های درشت و زیاد، و وزش بادهای بسیار سرد، به شدت وخیم گشت، ناگهان بهمن از کوه سرازیر گردید و تنها چهار نفر موفق به فرار شدند و یا بهمن کمتری به آنها رسید. بهمن جنازه‌ی پیدا شده را مجددا در خودش غرق کرد. آن چهار نفر به سرعت وارد عمل گشتند و به نجات بقیه‌ی اشخاص پرداختند. سپس جستجوگران با پیکر بی جان احد رجب بلوکات مواجه گردیدند. در ادامه تلاش زیادی صورت گرفت تا آقای محمود کیادربندسری نیز از زیر بهمن بیرون کشیده شود اما بی فایده بود.

دست آخر به علت نگرانی از ریزش بهمنِ مجدد، سرمای طاقت فرسای شب، ریزشِِ مداوم برف و خستگیِ زیاد گروه‌های امداد، تصمیم گرفته شد ادامه‌ی کار به فردا موکول شود.

در صبح روز بعد، که هوا صاف و مساعد بود، با تلاش سختِ گروه‌های امدادی، حدود ظهر، پیکرهای بی جانِ محمود کیادربندسریِ فداکار، و دو اسکی بازِ غریبه، از لای حجم ‌زیادی از برف بیرون کشیده شد.

جاننثار احد رجب بلوکات، پسر همان فداکار مانده در بهمنِ سال ۱۳۴۹، یعنی آقا میرزا بودند.

فداکاران و جاننثاران یاد شده در این نوشته، در کنار دیگر قهرمانان این خطه، ستاره‌های همیشه درخشانِ آسمانِ شهرِ دربندسر هستند.

به امید ساخته شدنِ فیلم، سریال و کارتون، از این شجاعت و ایثارگری‌ها.

منابع:

۱- استفاده از فایل صوتی انتشار یافته در فضای مجازی، توسط آقای محمد صالحی، در خصوص موضوعات فوق و مصاحبه‌ی حضوری با ایشان.

۲-مطلب نوشته شده در خصوص ریزشِ بهمن، در پیست دربندسر، در سال ۱۳۸۵، در نشریه‌ی آوای قصران، سال چهارم، شماره‌ی هجدهم، صفحه‌ی ۱۲، به نویسندگی آقای آیت بنان.

۳-مصاحبه‌ی تلفونی با آقای عباس کربلائی محمد میگونی، از اعضای گروه کوهنوردی میگون که از امدادگران آن شب و آن روز بودند.

داود کربلائی محمد میگونی

تاریخ، ۹۹/۸/۲۴.

کوه به کوه نمی رسه ولی آدم به آدم می رسه
بازدید : 354
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 9:36

خانه‌های بزرگ اما خانواده‌های کوچک داریم،

مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم،

بی هیچ ملاحظه‌‌‌ای روزها را میگذرانیم اما دلمان

عمر نوح میخواهد!

کم میخندیم و زود عصبانی میشویم،

کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم،

زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،

زندگی ساختن را یاد گرفته ایم

اما زندگی کردن را نه

ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است،

بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم،

بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم!

فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه،

بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم،

عجله کردن را آموخته ایم

و نه صبر کردن را

مگر بیشتر از یکبار فرصت

زندگی کردن داریم؟

سلام دوست واقعی من...
بازدید : 332
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 9:36

مراقب باشیم ، صدایمان دیوار

صوتی قلبی را نشکند.

عیب آدمها رو داد نزن . اول شخصیت

خودت رو ترور می‌کنی، بعد آبروی اونارو....

خداوند صدای ترک دلهارو زودتر

از فریاد زبانها می‌شنود...

بهترین درسها را در زمان سختی آموختم....

و دانستم صبور بودن یک ایمان است

و خویشتن داری یک نوع عبادت....

فهمیدم ناکامی‌به معنی تاخیر است نه شکست....

و خندیدن یک نیایش....

دعا میکنم همیشه در حال نیایش باشید.

حال روز خیلی از ما
برچسب ها
بازدید : 322
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 9:36

”غیبت“

”لعن کردن“

”عیب جویی“

”دشنام دادن“

”دروغگویی“

”سخن چینی“

”طعنه زدن“

»الله متعال می‌فرماید:

•┈•••❁{وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}❁•••┈•

«وای به حال، هر که عیب جو و طعنه زن باشد» (همزة/1)

مراقب صدایمان باشیم
بازدید : 347
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 15:38

✅*با این دعاء براى فرزندانتون ،ان شاء الله در حفظ و مراقبت الله قرار خواهند گرفت.🚩 هر پدرومادری:این دعاء را در این روزها تکرار کنند:*

🍃بجای نقطه چین (( نامهای فرزندانتون بگویید))

*بار الها تو….... را بدون اینکه من قدرت و توانایی داشته باشم به من داده‌‌‌ای پس آنها را در پناه خودت بدون قدرت و توان من حفظ بفرما.*

*بار الها آنها را از هر بدی و شر و ضرری حفظ بفرما.*

*خداوندا آنها را از مریضیها حفظ بفرما.*

*خداوندا آزمایش و امتحان من را در آنها قرار مده.*

*بار الها آنها را در آزمایشات پنهانی و آشکار مأجور بفرما.*

*خداوندا آنها را از بندگان صالح خودت و حافظان کتاب خودت قرار بده و آنها را از نظر دین و عبادت و اخلاق بهترین مردم و از نظر زندگی خوشبخترین مردم و بهترین زندگی قرار بده*

*بار خدایا آنها را با حلالت از حرامت بی نیاز بگردان و با فضل و بخشش خود از احتیاج به غیر تو بی نیازشان بگردان.*

*خداوندا همانطور که کتابت را تا قیامت حفاظت می‌کنی آنها را از شیطان رانده شده محفوظ بدار .*

*بار الها دوستی با بهترین افراد و خصلتها‌ی پاک و توکل بر خودت را نصیبشان بفرما یا قادر و یا جبار.*

*بار الها تمامی‌مرضهای قلبی و بدنی از آنها دور بفرما و با قدرت و توان خودت مرا به نهایت آرزویم درباره آنها نائل بگردان یا کریم یا منان.*

*بار الها مرا از احسان و نیکی آنها در حیاتم برخوردار بفرما و با دعایشان بعد از مرگم مرا خوشحال بگردان.*

*(بار الها فرزندانم را ، تکه‌‌‌ای از قلبم را به تو سپرده ام در مکانی که از. دیدگان من پنهان هستند اما از دیدگان تو پنهان نیستند ،پس آنها را با حفاظتی که لائق عظمتت می‌باشد حفظشان بفرما) و همّ و غم آن کسی که این پیام را برای من فرستاده است را برطرف بفرما و هر آنچه را که آرزو دارد نصیبش کن.*

آمین

*هر کس این دعاء دریافت کرد،به دوستان عزیزش هدیه کنه ،

صدقه جاریه باشد از من و پدر و مادرم

فروش فوق العاده محصولات ایران خودرو
بازدید : 510
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 15:38

✅سه چیز، زن را ملکه می‌کند...

۱- وقتی لباس سفید عروسی بپوشد.

۲- وقتی اولین بار مادر شود.

۳- وقتی از لحاظ مالی وابسته نباشد.

✅سه چیز زن را به گریه می‌اندازد...

۱- حرفی که احساسش را جریحه دار کند.

۲- از دست دادن کسی را که دوست دارد.

۳- مرور خاطرات خوبی که از دست داده.

✅سه چیز که زن به آنها محتاج است...

۱- آغوش گرم وبا محبت خانواده

۲- تایید شدن، که انگیزه اش را هم، بالا می‌برد.

۳- زمان برای رسیدگی به ظاهرش.

✅سه چیز که زن را می‌کشد...

۱- تعریف و تمجید همسرش، از زنی دیگر.

۲- مبهم بودن آینده اش.

۳- ازدست دادن پدر و مادر، و فرزندش...

✅سه چیز که زن به آنها افتخار می‌کند...

۱- زیبائیش.

۲- اصل و نصبش.

۳- نجابتش...

✅سه چیز که زن را وادار می‌کند، از زندگی شخصی، برود...

۱- خیانت به او.

۲- عیب جویی از او.

۳- عدم احساس امنیت...

✅سه چیز راز یک زن را فاش می‌کند...

۱- نگاهش.

۲- نگاهش.

۳- نگاهش...

با این دعا فرزندانتان را بیمه کنید
بازدید : 318
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 15:38

🌿هراز گاهی

🌿خودت را هَرَس كن...

🌿شاخه‌های اضافیت را بزن...

🌿پای تمام شاخه بریده‌هایت بایست...

🌿تمام سختی‌هایت...

🌿دردهایت...

🌿باغبانی کن خودت را...

🌿خاطرات بدت را...

🌿سَبُك كن فكرت را...

🌿از هرچه آزارت می‌دهد...

🌿ریاضیدان باش...

🌿حساب و کتاب کن...

🌿خوبیهای زندگیت را جمع کن...

🌿آدمهای بدِ زندگیت را کم کن...

🌿همه چیز خوب می‌شود...

🌿قول...

🌿خوب میشود، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺮﭼﻗﺪﺭ بخندي

🌿ﻭ ﻫﺮﭼﻗﺪﺭ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﯽ

🌿ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ

🌿ﭘﺲ ﺑﺨﻨﺪ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺵ...

🌿ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﺮﺩﻩ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ

🌿ﭘﺲ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺨﺶ ﺑﺎﺵ ....

🌿ﺍﻣﺮﻭﺯ ... ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﺖ،

🌿ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ

🌿ﺍﻣﺮﻭﺯ ، ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ...

سه چیز زن را ملکه میکند
بازدید : 346
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 18:38

مراقب رفتارمون در فضای مجازی

باشیم

مواظب چشم زخم باشیم!

خونه‌ها پر شده از بیماریها و مشکلات، طلاق مرگ و میر و... دلیلش هم خود ماییم

تعجب نکنید!

دوستان عزیز نیازی نیست دیگران بدونند که آیا من در زندگی مشترکم با همسرم خوشبختم یا نه!

نیازی نیست از غذا یا نوشیدنی خود عکس بگیریم و اون رو برای تمام گروه‌ها بفرستم!

حتی اگر همسرمون یه دونه شکلات واسمون میاره،از اون عکس میگیریم و می‌فرستیم گروه و زیرش مینویسیم؛‌‌‌ای تاج سرم ازت ممنونم

آیا انقدری که تو فضای مجازی این چیزا رو نشون میدیم، تو واقعیتم همین هستیم؟ قدردان همسرمون، پدر و مادرمون هستیم؟ حواسمون به بچه‌هامون هست؟

شاید دختر مجردی دم بخت باشد و به خاطر شرایط زندگی خواستگار نداره

شاید پسری فعلا، وضعیت مالی مناسب برای ازدواج نداره

حواسمونو جمع کنیم کسی آه نکشه...

آه انسان دلشکسته عرش رو به صدا درمیاره

نیازی نیست مردم بدونن کجا رفتی و از کجا داری میای

جزییات و نکات خصوصی زندگی ما واسه دیگران نیست

دنیای مجازی واسه این ساخته نشده که ما بیاییم شرایط زندگیمون رو به رخ دیگران بکشیم...

مراقب باشین

هرکسی توانایی اینو نداره که مسافرت بره...

هرکسی نمیتونه به رستوران بره و هر ماه یه ست لباس بخره...

هر مردی وضعش نمیرسه به زنش هدیه بده...

یه خانوم میاد جهیزیه 100 میلیونی دخترش رو فیلم میگیره، میزاره توی دنیای مجازی که چی؟ چشم همه درآد؟!

هیچ فکر کردید شاید دختری پدر نداره، یا پدر داره ولی مادر نداره که واسه جهیزیه اش سنگ تموم بزاره

یا شاید پدری دستش به دهنش نمیرسه

میخوایم به کی فخر بفروشیم با این کارامون؟! به کجا برسیم؟

خدا عالمه فقر فرهنگی داریم

رازهای زندگی و خونتون رو پیش خودتون نگه دارید

مردم قدیما اگر حتی نیم کیلو میوه می‌خریدند وبه خانه می‌بردند

اون رو چنان پنهان می‌کردند که کسی تو کوچه خیابان نبیند

می‌گفتند ازخدا می‌ترسیم کسی که نداره ببیند و آه بکشد

حالا چی شده که بچه‌هامون قبل از خوردن، اول عکسشو میذارن تو فضای مجازی؟

میایم توی گروهها جوک میزاریم

دوست دخترم زنگ زده بیا خونمون من تنهام...

و هزاران پست مشابه دیگر که داریم با زبون بی زبونی به نوجوونا و جوونا میگیم که این مسائل عادیه...

حواسمون باشه که توی گروه‌ها، دخترای کم سن و سال هم هستن که شاید فکر کنن دنیای بیرون از فضای مجازی هم باید اونطوری باشن

کسی داشت راه میرفت پایش به سکه‌‌‌ای خورد، فکر کرد طلا است ...نور کافی هم نبود؛ کاغذی را آتش زد که ببیند چه بوده دید یک سکه 50تومانیه ...بعد متوجه شد کاغذی که آتش زده دو هزار تومانی بوده

گفت:چی را برای چی آتش زدم!

واقعا این زندگی غالب ما انسانهاست...

ما چیزهای بزرگ را برای چیزهای بسیار کوچک آتش میزنیم...

تاثیرات فضای مجازی رو دست کم نگیریم

امروزمان تا به اینجا!
بازدید : 436
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 18:38

😩در یکی از مدارس،
دور افتاده یاسوج معلمی‌دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می‌کردند.
معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از اعتماد بنفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی‌هایش مورد تمسخر قرار می‌گیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش آموزان از کلاس خارج شدند، معلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه‌‌‌ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه‌ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد.
هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه‌ها بود.
بچّه‌ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می‌کرد و از بچّه‌ها می‌خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می‌داد.
کم کم نگاه همکلاسی‌ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد.
دیگر کسی او را مسخره نمی‌کرد.
آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش "خِنگ " می‌نامید، نیست. پس دانش آموز تمام تلاش خود را می‌کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.
به کلاس‌های بالاتر رفت.
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است که در بیمارستان ابن سینای شیراز شهر صدرا صدها پیوند کبد انجام داده است.

این قصه را *دکتر ملک حسینی* در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش نوشته؛ انسان‌ها دو نوعند:
نوع اوّل کلید خیر هستند.دستت را می‌گیرند و در بهتر شدنت کمک کرده و به تو احساس ارزشمند بودن می‌دهند
نوع دوم انسان‌هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل می‌کنند.

این دانش آموز میتوانست قربانی نوع دوم این انسان‌ها بشود که بخت با او یار بود.
و آن معلم کسی نبود جز *محمد بهمن بیگی* ، ابر مردی بزرگ که چون ستاره‌‌‌ای در دل شبهای سیاه روزگاران درخشید و معجزه کرد. *استاد بهمن بیگی* نویسنده‌‌‌ای چیره دست با ذهنی خلاق و مدیری لایق بود و نشان داد که اگر اراده باشد میتوان مردمی‌را از فرش به عرش رساند که نمونه آن دکتر ملک حسینی است.
روحش جاودان و یادش گرامی. 💐💐💐💐❤️🤔🤔
قابل توجه همه معلمین کشورم

مراقب رفتارمون در فضای مجازی باشیم
برچسب ها معلم باهوش ,
بازدید : 319
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 18:38

🔻 کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی‌کند و خیال می‌کند دیگران انصاف و شعور دارند، احمق نیست، مناعت طبع دارد.

🔻 کسی که برای شنیدن حرف‌ها و شعرها و قصه‌ها و آثار هنری یک جوان بی‌تجربه وقت می‌گذارد و حوصله به خرج می‌دهد، احمق نیست، انسان است.

🔻 کسی که به موقع می‌آید و برای با کلاس بودن عده‌ای را منتظر نمی‌گذارد، احمق نیست، منظم و محترم است.

🔻 کسی که به دیگران اعتماد می‌کند و آن‌ها را سر سفرۀ خود می‌نشاند و به خانه‌اش راه می‌دهد یا به محفل دوستانه‌ای دعوت می‌کند و صمیمانه رفتار می‌کند، احمق نیست، متواضع و مهربان است.

🔻 کسی که برای حل مشکلات دیگران به آن‌ها پول قرض می‌دهد و به دروغ نمی‌گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست، کریم و جوانمرد است.

🔻 کسی که از معایب و کاستی‌های دیگران درمی‌گذرد و بدی‌ها را نادیده می‌گیرد، احمق نیست، شریف است.

🔻 کسی كه در مقابل توهین و بی‌شخصيتی ديگری با تواضع و محترمانه صحبت می‌كند و مانند آن‌ها توهين و بددهنی نمی‌كند، احمق، نيست مودب و باشخصيت است.

🔻 کسی که دربرابر دروغ‌های دیگران بارها و بارها سکوت می‌کند و با وقار سری تکان می‌دهد و می‌گذرد، احمق نیست، متین و باوقار است.

🔻 کسی که در برابر پزهای توخالی دیگران سکوت می‌کند و آن‌ها را به‌روی شخص مقابل نمی‌آورد، احمق نیست، اعتقاد دارد انسان اصیل هیچگاه شخصیت دیگری را به هیچ قیمتی هدف نمی‌گیرد پس اصیل است.

مراقب رفتارمون در فضای مجازی باشیم

تعداد صفحات : 2

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی