میخواستم خدا را نوازش کنم !
ندا رسید؛ کودک یتیم را نوازش کن
خواستم دستان خدا را بگیرم !
ندا آمد؛ دستان افتادهای را بگیر
خواستم چهره خداوند را ببینم !
ندا آمد؛ به صورت مادرت بنگر
خواستم رنگ خدا را ببینم !
ندا آمد؛ بی رنگی عارفان را بنگر
خواستم به خانه خدا بروم !
ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن
خواستم صبر خدای را ببینم !
ندا آمد؛ بر زخم زبان بندگان صبر کن
خواستم که دیگر نخواهم ..
ندا آمد امورت را به او واگذار کن و برو